در ستایش زنجموره....

متن مرتبط با «42 inch tv» در سایت در ستایش زنجموره.... نوشته شده است

2242

  •  فکری شده بودم که دچار اوهام شدم...تمام برگ ها و گزارش ها و تحلیل ها و دستورجلسات رو بالا پایین کردم...بایگانی رو دیدمکتاب های کتابخونهو ورق های خاک گرفته ی کشوهای پشتی...تشخیص مرز بین واقعیت و خیال یا وهم و واقعیت داره کم کم ذهنم رو خسته می کنه...دوست ندارم باور کنم یک چیزهایی رو...آزارم نده س...امشب خیلی خسته ام..., ...ادامه مطلب

  • 542

  • از نگاههاش خوشم نمیاد... کاش نگاه هم حریم و حصار داشت....  , ...ادامه مطلب

  • 442

  • بی حال شدم... داره کم کم بهم فشار میاد... دوست دارم ی چیزی بخورم... چرا زمان نمی گذره... + نوشته شده در  دوشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 19:35  توسط آهو  |  , ...ادامه مطلب

  • 426

  • ی زمانی...یعنی چند سال پیش شاید تا دو سال پیش از وبلاگ خونی لذت عجیبی میبردم... گاهی حتی وبلاگهایی که دوسه سال خواننده ساکت و خاموش بودم... با خیلی از دوستان مجازی هم در همین بلاگستان آشنا شدم... اما حالا هرزگاهی که میرم سری به وبلاگهای قدیمی میزنم قلبم فشرده می شه.. زجر میکشم و دلم برای همین جا تنگ, ...ادامه مطلب

  • 427

  • مغزم درد میکنه... به لکنت افتاده انگار... نمیخوام بخوابم... میدونم که بخوابم جام رو خیس کردم... امشب از اون شب هاست... س زنگ زد و آب پاکی رو ریخت رو دستهام... چیزی نگفتم گفت چیکار کنم.... گفتم خدا بزرگه... خوابم میاد خوابم میاد خوا..... + نوشته شده در  پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۶ساعت 0:47  توسط آهو  |  , ...ادامه مطلب

  • 428

  • فردا قراره نتیجه جلسه هیأت تحریریه روز چهارشنبه راجع به مقاله م رو بهم بدن... و دیگه تمام... داور ناظر هم بدون لحاظ نظر داور سوم تأیید کرده بود... سه داور مثبت یکی منفی و فردا ... ازین لحظات اضطراب آور کم نداشتم توی زندگی م... لحطاتی که در چندثانیه با مخابره یک خبر مسیرهایی ازم تغییر کردند لحظاتی که ازشون بیزارم... مضطربم میکنند.. + نوشته شده در  شنبه ششم خرداد ۱۳۹۶ساعت 0:53  توسط آهو  |  , ...ادامه مطلب

  • 42

  • از ی چیزایی واهمه دارم...بیش تر از همه از توی جمع بودن مخصوصا جمع ی که نشناسم... این هفته ، همون زمانی ه که قصد کرده بودم قبل از تولد امسالم اون کار رو انجام بدم...خدا رو.کنارم حس می کنم... امروز ع اول صبح برام کلوچه آورد، آقای ک هم نون و پنیر و گردو گوجه و خیار آورد و گفت هیئتی ه تا بیات نشده بخورید و خوردم...گرسنه م بود... داشتم فکر میکردم که چه خوبه وقتی آدم ها باهم مهربونند، محبتشون دائر مدار سوئ استفاده نباشه...بخاطر قشنگی خود مهر ورزیدن باشه...انسانیت به خرج دادن، نه نفع شخصی... این هفته فرصت خوبی ه که سنگهام رو با خودم وا بکنم..دوست دارم بخودم فکر کنم به کارها,425 area code,420,423 area code,424 area code,42,42nd street,42 inch tv,420 meaning,420 friendly,424 ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها