در ستایش زنجموره....

متن مرتبط با «47 kg to lbs» در سایت در ستایش زنجموره.... نوشته شده است

1478

  • برف شدت گرفته و همه جا یکدست سفید شده...م رفت...و من به تمام دانشجوهایی فکر می کردم که سهمی در این فرصت داشتند و از دستش دادند...میگفت من خودم رو می شناختم و اصلا از اول اومدنم اشتباه بود...خب...من راستش یاد کتاب در پیرامون خود مداری ایرانیان افتادم...یاد ف افتادم...که چقدر با حسرت میگفت س...کاش منم باهات می اومدم...یاد الف که میگفت از دانشگاههای اونجا از , ...ادامه مطلب

  • 1479

  • دلم می خواست می رفتم توی جام... جام توی م... اونوقت چشم هام رو می بستم و شاید کمی آسوده تر میشدم... چشم هام می سوزه..., ...ادامه مطلب

  • 478

  • پ متقاعدم کردم که بیخبر بوده... صداقت تو کلامش موج میزد... و دلایلی آورد که حتی واکنش خانواده ش و خانواده ع ، عمدی نبوده گفت همه مون اشتباه کردیم ی جورایی غافل شدیم... نمی دونم... چقدر از دیروز بهم سخت گذشت... نایی برام نمونده  فقط از دیشب میگم خدایا گره از کار همه گرفتارا بازکن حال منم خوب کن... حا, ...ادامه مطلب

  • 477

  • چه شبی رو گذروندم... اومدنی داشتم به این فکر می کردم که خدا خواست من از این ماجرای کهنه سردر بیارم... حتما توان و تابش رو درمن دیده...دیده که نشونم داده... وقتی اون اسناد و نوشته ها رو دیدم میلرزیدم...گفتم من تا صبح نمی کشم اما حالا اینجام و زندگی مثل همیشه در جریان... نمیدونم دیشب چی ها نوشتم برنمی, ...ادامه مطلب

  • 474

  • وقتی آتش میگیری زبونت دست خودت نیست... امروز تو خیابون اول ی ماشین شبیه پاترول افتاد دنبالم و بوق میزد و دو سه بار صدا زد... برگشتنی هم ی آقایی افتادم دنبالم و حسابی ترسیدم... سرم گیج میرفت و تاریک بود...نزدیک چهارراه گفت ی دقیقه می ایستید خانم ... اما اومدم خیابون و از کناره...ترسیده بودم اومد اینو, ...ادامه مطلب

  • 470

  • مامان چندروز ه از دستم شاکی بود. میگفت چرا به ما کمتر سر میزنی... حق داشت... اما منم چاره نداشتم با این کار دومی که درگیرش شدم آزمون جامع و پروپوزال و روزه داری و عود شدن دردهام واقعا نتونستم... امروز از سرکار رفتم .خریدم کردم و براش بردم...ناراحت شد گفت به اندازه کافی درگیر مشکلات خانواده هستی دیگه, ...ادامه مطلب

  • 47

  • به م اصلا حس خوبی ندارم.... چقدر انرژی منفی داشت...رسما تو چشم هام نگاه کرد و گفت شما زیبایی های زیادی دارید...اگه دوستان دیگه سر نرسیده بودن نمی دونستم باید چیکار کنم... ی طوری ه...رفتارش از حد توان تحمل من زیادی خارج ه... جالبه که اشخاص اطرافم اکثرا م هستند امیدوارم بعدها یادم بمونه کدوم م ، همون م ای بود که ازش نوشتم البته اگر برگشتی در بازخوانی در کار باشه... :)  ,47 brand,479 area code,478 area code,47 ronin,470 area code,475 area code,4790k,470,47 kg to lbs,4790k vs 6700k ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها