در ستایش زنجموره....

متن مرتبط با «48» در سایت در ستایش زنجموره.... نوشته شده است

1480

  • سرم سنگین ه...انقدر سنگین که انگار میخواد از جا کنده شه...امروز بیشتر، کار کردم...نگران م هستم...امیدوارم الان راحت و عمیق خوابیده باشه...خدایا من رو که رها کردی ...با دریای اضطراب و بی خوابی و افکار مالیخولیایی...حداقل، م رو کمک کن که راحت بخوابه و همیشه خوشحال و آروم باشه ...گناه داره...Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • 487

  • دارم این شهر رو با التهابی که تو پوست و گوشت و استهونم رخنه کرده ، ترک می کنم... خداحافظ تهران... خداحافظ شهر خوشی ها و غم ها و تنهایی های من... ... + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۶ساعت 5:59  توسط آهو  |  , ...ادامه مطلب

  • 482

  • جمع کردن وسایل خسته م کرد... انگاری واقعا دارم می رم..‌. هنوز نرفته احساس غریبی می کنم... جاده رو دوست دارم اما نمی دونم چرا التهاب دارم... فکر نمی کنم که منصرف نشم... میخوام یکم دیگه برم ی کفش بخرم... و ی کتاب... من موجودی ام که در آن واحد هم خودش رو دوست داره هم از خودش متنفره... بذار اعترافی کنم., ...ادامه مطلب

  • 484

  • داشتیم در و دیوار خونه رو تمیز میکردیم که سقف خونه رو سرمون خراب شد... ... چقدر دلم میخواست اون نقاشی رو ببینم... رفتم بیرون و کمی خرید کردم... ی شیرکاکائو خریدم... ی بستنی هم خوردم... خوشمزه بود با اینکه کامم تلخ بود اما خوش مزه بود... دلم میخواد با ی روان شناس حرف بزنم...یا ی روان پزشک... فکرکنم ا, ...ادامه مطلب

  • 480

  • امشب اولین شب قدری بود که بی نصیب موندم... اما از خدا خواستم دعای دیگران در حق هم و در حق خودشون ختم بخیر بشه... خدا مهربان ه... چشمهام پر خواب شدند... + نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۶ساعت 3:50  توسط آهو  |  , ...ادامه مطلب

  • 481

  • تصمیمم رو گرفتم... یعنی چاره ای نیست... جز این پیش بیاد، نمی تونم ... باید کاری کرد... فقط کمی واهمه دارم... ازین آقای ک بدم میاد... اصلا میبینمش انرژی منفی ه... امیدوارم فقط کاری به کارم نداشته باشه وگرنه... دیوانه... + نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۶ساعت 11:9  توسط آهو  |  , ...ادامه مطلب

  • 448

  • افطار کمی نون و پنیر و سوپ خوردم خوشمزه بودن.هرچند بعدش بالا آوردم... دلم گرفته بود...بخاطر همین  آماده شدم و زدم بیرون...دیدم سر از ولیعصر و باغ فردوس درآوردم... باغ فردوس شلوغ بود.پاتوق بچه های هنری و موسیقی شده بود.هرگوشه اکیپ اکیپ ایستاده بودن و ساز میزدن... فضای خوبی بود.من این چهره آروم تهران , ...ادامه مطلب

  • 48

  • بعضی آدم ها حروم کردن سرمایه زمانی ن... داشتم فکر می کردم که... ولش کن...بگذریم...,480 area code,48 hours,484 area code,48 laws of power,48,48 inches in feet,480,481 crash,48 kg to lbs,488 gtb ...ادامه مطلب

  • 20

  • کلا مردم برعکس شدن... بی توجهی که می بینن به صرافت می افتن...آخه چرا... چرا عاشق توجه بعد از مخاطب بی احترامی و بی توجهی شدنی م... قدر چیزی که هست رو نمی دونیم... یعنی اونقدرراحت محبت آدم ها عادی میشه که نمی تونیم ببینیم...مثل صبح وقتی خورشید طلوع می کنه ... ,2016 world series,2016 calendar,2016 movies,2048,2017 calendar,2020 olympics,2016,2024 olympics,2018 olympics,2016 olympics ...ادامه مطلب

  • 2

  • خوشحالم اینجا رو ساختم... وقتی با خودم حرف می زنم حالم خوب می شه مثل وقتی که می نویسم... از وقتی یادم میاد با خودم حرف می زدم... خودم رو صدا می کردم متقاعدم می کردم دعوام می کردم دلداری م می دادم... آهو جان ناراحت نباش... آهو واقعا ازت انتظار نداشتم... آهو غصه نخور خدا باهاته منم هستم... آهو جان هول نشو آهو چته... هنوزم این عادتم رو ترک نکردم... توی خونه راه می رم و دو شخصیتی می شم بی اون که اون لحظه حواسم باشه با خودم دیالوگ می کنم :),2016 calendar,29 rooms,2016 movies,24 hour fitness,21 pilots,2014 weezer single,21 day fix,23 and me,2048,21 savage ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها