برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 123
آفتاب رفت و غروب کرد...
حالا شب، رسیده...
امیدوارم آرامش به زندگی و دل آدم ها برگرده...
گاهی دلم خیلی پر و خالی میشه...
انگار که گیج بشم...
در ستایش زنجموره.......برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 132
برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 133
تا صبح درگیر کابوس های عجیب بودم...
چه معنی می دادند...
در ستایش زنجموره.......برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 160
شمعدونی هام دیروز با به شکوفه و گل نشستن، خوشحالم کردند...
و جوونه ی بخشی از سبزی هام...
این روزها ، روزهای قشنگی نبود و حتی شاید بشه گفت نیست...
روزهای خستگی
روزهای خاکستری...
صبح ه زود کار...
و عصر تن ه خسته ی سنگین ه پر از نگرانی...
انسان در بستر چالش های طبیعت...
هی فوران و افت و خیز
دائم مبارزه
مبارزه برای رفتن برای هرروز بیشتر رفتن...
و انتها...
انتها، چی ه واقعا...
گاهی به د... فکر می کنم
و اینکه چرا دوبار خودکشی کرد و تا اعماق نیستی رفت و برگشت...
در ستایش زنجموره.......برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 141
برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 133
دیشب کابوس ها احاطه م کردند...
تا هر لحظه ی شب...
بیشتر عقربه های کوچک ساعت رو دیدم دو سه چهار...
هر لحظه پرش لبهام رو از تشنگی مریض کرده بود...
قلبم فشرده شده بود...
یک جایی همیشه درون قلبم درد می کنه...
بی اونکه بتونم تشریح ش کنم...
تجسماتم عذابم میدند...
و از خودم می بُرم...
دیروز عصر که برگشتم خونه خیلی خوشحال بودم ...
اینکه خونه ام و می خوام غذا بخورم...
اما شب...
نفهمیدم چی شد...
در ستایش زنجموره.......برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 135
امشب خیلی دلم گرفت ه...
خیلی...
نشستم کنار پنجره و سعی کردم از آسمون چیزهایی بفهمم...
دیشب شب کابوس های مکرر بود برام..
چندبار بیدار شدم و صبح دیدم برق اتاق روشن ه...انگار همه شب به ترس گذشته بود...
تنهام بذار س...
اعصابم تحریک شده...
در ستایش زنجموره.......برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 131
من از پیش بینی ه سازمان بهداشت جهانی راجع به روند ویروس کرونا در ایران. ترسیدم...
خیلی ترسیدم...
در ستایش زنجموره.......برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 138
برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 138