2271

ساخت وبلاگ

امکانات وب

از فراموشی تاریخی دچار ترس میشم بخاطر همین ه که هراز گاهی کتابی مرتبط با تاریخ ایران یا جهان رو دست میگیرم. هرچند اولویتم با تاریخ ایران ه...

این موضوع، حیاتی ه و باید جایگاهش شناخته بشه.باید از دکوری بودن بیرون بیاد...از این حیث حوزه ی مطالعه کتاب همیشه فقیرتر بوده...

درحالی که نداشتن حافظه تاریخی به مثابه اقدام علیه خود ه...

چندروز پیش، کتاب چکیده تاریخ ایران* از حسن نراقی رو دست گرفتم. این کتاب، شرح مختصری ست از دوران کوچ آریایی ها به زاگرس و برآمدن سلسله ها و حکومت ها، ظهور اسلام  تا انتهای حکومت پهلوی همراه با مختصر تفسیر شخصی ه نویسنده در برخی جاها که شخصی بودنش مشخص ه.

نمونه هایی از کتاب رو میارم جهت آشنایی با بیان نویسنده:

*نکته ی بسیار ظریفی که در لابه لای سطور تاریخ کهنسال کشورمان یافتم این بود که تقریبا در تمامی تغییر سلسله ها، هر حاکم جدیدی به هر نحوی که خود صلاح بداند، ولو به دروغ، خود را منتسب به یکی از پادشاهان گذشته می کند تا به هر ترتیب، هم برای خود اعتباری کسب کند و هم دست درازی به میراث گذشتگان را توجیه کند....حکومت هایی که خود را بی نیاز از این اصل و نصب می دانستند، تا به آخر به نحو تحقیر آمیز ی با عدم مشروعیت مردمی مواجه بودند. (ص ۳۴)

*این تجربه آمیختگی قدرت حکومت با قدرت مذهبی و پی آمدهای زیانبار آن در دوران ساسانی، مسئله ای درخور تأمل و بررسی و تحقیق است و میتوان آن را یکی از دلایل شکست ساسانیان دانست.(ص ۴۳)

*نقش موجود در پاسارگاد نشان می دهد که شاپور برای سوار شدن بر اسبش از  والرین(امپراتور روم که پس از شکست روم به اسارت شاپور درآمد)به عنوان چهارپایه استفاده می کرد. این رفتار زشت را که همواره در کتاب های درسی تاریخ سال های قبل بعنوان یکی از مفاخر ملی ایران قلمداد می کردند، هرگز با رفتار فرهنگی و انسانی کوروش بزرگ در برابر پادشاهان اسیر نمی توان مقایسه کرد. (ص ۴۴)

*نکته مضحک و دردناک اینکه در تمام طول چند قرن قدرت نمایی میان حاکمان روم و ایران، سرزمین و مردمی که همیشه از هر طرف ضربه می خوردند، ارمنستان و ارمنیان بودند که هرازچندگاهی در دست یکی از دو رقیب به اسارت گرفته میشد (ص ۴۶)

*بعد از مرگ ولگاش نوبت پادشاهی ساسانی به قباد رسید. از اولین کارهای او لشکرکشی بر ضد قومی وحشی به نام خزرها بود که از شمال ایران باعث آزار و اذیت ایرانیان می شدند. سرپرسی سایکس، مؤلف انگلیسی تاریخ ایران، اشاره می کند:
تأثیر این قوم بر ایرانیان به حدی است که علیرغم گذشت سال ها، ایرانیان دریای کاسپین را به نام «دریای خزر » می نامند.(ص ۵۳)

*حکام عرب، زبان عربی را بعنوان زبان رسمی و ادبی و دینی در ایران رواج دادند. ولی ناگفته نماند که در این امر نقش بسیاری از هنرمندان و ادیبان ایرانی که برای تقرب به هیأت حاکمه به سرعت به یادگیری زبان عربی پرداخته و خود، کاسه داغ تر از آش شده بودند را نیز نمی توان نادیده گرفت. به کار بردن لغات عربی به نوعی تفاخر مبدل گشته و خود هموار کننده راه مهاجمان گشت.(ص۶۳)

 

*چکیده تاریخ ایران (از کوچ آریایی ها تا پایان سلسله پهلوی)، حسن نراقی، نشر اختران، چ.چهاردهم در ۱۷۳ ص

در ستایش زنجموره.......
ما را در سایت در ستایش زنجموره.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 11:10