در ستایش زنجموره....

متن مرتبط با «5» در سایت در ستایش زنجموره.... نوشته شده است

2265

  • گاهی به جواد قارایی حسودیم میشه...چطوری ه زندگی...شغل...تفریح...علاقه...پول...هدف...عمر...همه چیز در یک سو...هم سو...مستند ایرانگرد*، سری جدیدش که از شبکه مستند پخش شد واقعا متحیرم کرد...با اینکه من ج, ...ادامه مطلب

  • 2235

  • من از پیش بینی ه سازمان بهداشت جهانی راجع به روند ویروس کرونا در ایران. ترسیدم...خیلی ترسیدم..., ...ادامه مطلب

  • 2085

  • کاش زندگی یکسری چیزهایی رو برای آدم پیش نمی‌آورد... , ...ادامه مطلب

  • 1985

  • کتاب ه خاکستر گرم از شاندور مارائی*رو دوشب پیش تموم کردم...اما هنوز ازش بیرون نیومدم...من تو اوج انزوا و درهم شکستگی سراغش رفتم و البته دستم بیرون کشیدش...سرم تو تاذیخ ه سیاسی و نقد ادبی و پژوهش های م, ...ادامه مطلب

  • 1895

  • فکرم دیگه کار نمی کنه...بنظرم همه چیز کمی پیچ خورده...گاهی فقط باید منتظر بمونیم زمان سپری بشه...گاهی اصلا نباید هیچ کاری کرد...سیاست ه هیچ کاری نکردن، پیشه کرد..., ...ادامه مطلب

  • 1750

  •  دیشب شب خیلی سختی رو گذروندم... سرما تا مغز استخونم نفوذ کرده بود و می لرزیدم دائم... صبح از دیدن منظره اطراف ه جام وحشت کردم... چهارتا پتو... و شلوار پشمی ه خیلی گرم و.روسری ضخیم سمت چپم... یک بلوز , ...ادامه مطلب

  • 1751

  • مصاحبه رو.کنسل کردم.. دراز کشیدم و کتاب خوندم اما نور چراغ آزارم میداد... الان تاریکی دلم می خواد... بارون کمتر شده..., ...ادامه مطلب

  • 1752

  • وقتی بی حالی و سردرد های مکررم مخلوط به تپش قلب ه شدید دیشب شد، صبح به اکراه راهی دکتر ر شدم...ایشون هم برخلاف میل و روح باطنیم گفت اول باید ازمایش بدی... بعد هم رفتم ازمایشگاه... خانومی که خونم رو گر, ...ادامه مطلب

  • 1753

  • تو کتاب جنگ شکر در کوبا * بعضا مطالبی رو سارتر مطرح کرده که خیلی درخور توجه هستند. جایی به نقل از خوزه مارتی ، اولین رهبر انقلاب کوبا گفته : خوزه مارتی ، اولین رهبر انقلاب کوبا که پیش از پیروزی بر اسپ, ...ادامه مطلب

  • 1754

  • وقتی به مامان فکر می کنم، غم بزرگی بهم رو میاره... اون روز به ن هم گفتم... مامان همیشه دوست داشت خوب زندگی کنه...همیشه خدا... ن بهم گفت چه اتفاقاتی افتاده... منم به روشون نیاوردم... اما کاش بابا درک میکرد که تا مغز استخونم تلخ میشه وقتی این مسائل پیش میاد... نمی دونم واقعا... س...بس کن.. بذار فکرم راحت باشه... فردا در موردش حرف می زنیم..., ...ادامه مطلب

  • 1755

  • وقتی جنگ شکر در کوبا رو می خونم در قسمتهایی متحیر میشم ... سارتر در این کتاب نوشته که وضع کوبا در دهه 40 1950 انقدر متزلزل و بی ثبات بود که هیچکس جرئت سرمایه گذاری اقتصادی رو نداشت  و درواقع مطمئن تری, ...ادامه مطلب

  • 1756

  • چقدر مامان ، ساده ست... گاهی لجم در میاد که دربرابر دیگران انقدر صادقانه گذشت میکنه... اما الان... دلم خواست منم همون طور پیش برم... امروز کمی دلم گرفته... س گفت جمعه وقت ه بیمارستان ش ه... مامان میگفت یعنی من یک نفس راحت می کشم ؟ دلم سوخت... تا ته دلم... دوست دارم زودتر برم خونه... زود ه زود..., ...ادامه مطلب

  • 1757

  • امروز ظهر قرار ه رئیس بیاد... یک جورهایی پشیمونم بخاطر کنسل کردن مصاحبه... البته واقعا حال نداشتم... هفته گذشته ، هفته خوبی نبود برام... ضعف شدیدی داشتم..., ...ادامه مطلب

  • 1758

  • پروسه کار روی رساله خیلی کند ه... و بیشتر این فراز و فرود هاش، س... وهم آور ه... مثل دیشب که فکر کردم نتیجه گیری که کردم اشتباه ه و.مثل الان که با فکری که به سرم خطور کرد میگم نه س...قابل اصلاح و بهره برداری ه... نومیدی و امیدواری... مثل اله کلنگ ... یا حتی سرسره وقتی سر میخوری به پایین و.ته دلت قلقلک میشه... هنوز رئیس نیومده... امروز به ما جایزه دادند... خرید با نصف ه قیمت ... چرا خوشحال نباشم... بقول الف... وای نات..., ...ادامه مطلب

  • 815

  • یکی از پر فراز ترین پایان های کتاب که در اوج تمام شد و در بهت و شگفتی گذاشتتم کوری،بود... از ژوزه ساراماگو... ی نکته هم هست وقتهایی که خیلی کتاب می خونم کمی تو ارتباطاتم با مردم خنگ میشم... انگار که دیر لود بشم... احتمالا بخاطر درگیر فکری ه... + نوشته شده در  چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۶ساعت 9:31&nbsp توسط آهو  |  , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها