حالا تو جامم...
توی جام انقدری احساس امنیت کردم که چشمهام پر شد...
م پیام زد افسردگی ت رو جدی بگیر که بر خلاف ظاهرش چیز خطرناکی ه...
ناراحتم بود...گفت ببین سپیده حبیب مترجم کارهای اروین یالوم مطب داره یا نه گفت منم ی پرس و جو میکنم...
خالی شدم...
خالی خالی خالی...
چقدر حالا حس بهتری دارم...
خوبه که شب شده و همه جا تاریک ه من تاریکی رو دوست دارم...
همیشه دوست داشتم...
من همه رو دوست دارم...همه رو دوست دارم...
برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 171