از صبح که بیدار شدم سردرد شدیدی پشت سرم داشتم...
هنوزم دارم...
کلی از روز رو هم بیرون بودم و نیم ساعت ه رسیدم...
مامان زنگ زد گفت افطار بیا اینجا گفتم نمی تونم مامان میخوام فقط ی چیزی بخورم و قرص بندازمو دراز بکشم...
از سوپ عزیزم هنوز مونده داغش کردم...
دستهام میلرزه...
تا پایان ماه رمضان فقط پنج دقیقه مونده...
خدایا ببخش که بخاطرش خوشحالم...
امروز که واقعا اذیت شدم...گرسنه ام...
برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 162