خسته بودم و تازه از سرکار اومده بودم گفتم دوباره ایرادگرفته..اعصابم خورد شده بود و گرفتم خوابیدم اما از استرس بیدارشدم و دوباره خوندم دیدم نه ...انگار بیان مساله رو تایید کرده و گفته سوالات پروپوزال رو اینطوری بنویس من فکر کرده بودم میگه بیان مساله رو تغییر بده...
ایمیل زدم تا مطمئن شم تشکر کردم و گفتم استاد یعنی اینا رو در بیان مساله لحاظ کنم ؟
برخط بود و زود پاسخ داد گفت نه در سوالات پژوهش اضافه کن...و کمی توضیح داد.
گلوم خشکیده بود.نوشتم چشم استاد جسارتا تا اینجای کار تایید میکنید که برای دکتر د هم بفرستم
ایمیلش اومد : آری...
من :)
ی نفس راحت کشیدم.ازش تشکر کردم.نوشت موضوع بسیار خوبی انتخاب کردید و هرروز منابع خارجی را ببینید.گفتم چشم استاد تلاشم رو بیشتر میکنم تا کارم بهتر شه و نظر شمارو تأمین کنم.البته مودبانه تر نوشتم.وقتی استاد بهم دلگرمی میده سرشار از اعتماد بنفس میشم...
ایمیلش اومد : ان شاءالله و تشکر.همچنان موفق باشید...
همین که توی خارج از کشوره و روی کارم بارها وقت گذاشته و نکات ریر و درشت رو اعمال کرده کلی ه...چقدر ی آدم میتونه خوب باشه ازخودگذشته باشه و دلسوز...
استاد ممنون...به معنای واقعی کلمه ممنون...
حالا فایل رو برای استاد د فرستادم...
ان شاءالله اونم خیر باشه...
برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 149