1613

ساخت وبلاگ

امکانات وب

بالاخره برگشتم وطن...

درست بیست و چهار ساعت توی راه بودیم...

ساعت شش صبح الف و ب اومدند ایستگاه قطار که راهم بندازند...

گفته بودم نیان اما رضایت ندادند...

توی هفته گذشته ب برام دوبار مهمونی گرفت...

الف هم من رو بر به آپارتمانش و محل زندگی ش رو نشونم داد...

بعد از هردوبار مهمونی ب، غم بزرگی بهم رو آورد...

چون هردوبار ب با ر ، پدر الف، اشک ریختند...

ب مدام بغلم می کرد و بو م می کرد...

توی ایستگاه ، الف یک پاکت بهم داد و گفت 

س...

بالاخره لحظه خداحافظی رسید...

با اون همه غرور ش ، چشمهاش پر شد ، بعد درحالی که لبخند میزد گفت لطفا توی راه بخونش...

وقتی قطار اومد...ب بغلم کرد  و محکم فشارم میداد بخودش...

انگار هرچی مهربونی ه توی دنیا، توی دستها ش جمع بود...می گفت دخترم...مراقب خودت باش مای کوهانا...عزیزم...

با الف ، کمکم کردند چمدون سی کیلو یی م رو گذاشتم توی قطار...

میخواستم از پله قطار برم پایین و الف رو بغل ه خداحافظی کنم که سوت قطار رو زدند الف گفت س...واچ اووت ، دنت کام ترین ایز گو اینگ تو موو...من گفتمگفتم الف...بات وی دیدنت هاگ...

با اون لبخند همیشه صادقانه ش گفت دنت وری س.. وی ویل هاگ این تهران...

و بعد درها بسته شد...

ب گریه می کرد و دنبال قطار کمی راه اومد...

مثل توی فیلم ها مثل خداحافظی های ابدی...

نتونستم خودم رو.کنترل کنم ... و بغضم ترکید...

بعد برگشتم سمت عقب...

ش رو دیدم که کز کرده بود و نگاهم می کرد...

می دونست چقدر جدایی از الف و ب برام سخت ه...

اومد طرفم و دستها ش رو باز کرد...

و در آغوشم کشید...

توی قطار نامه الف رو باز کردم ...

نوشته بود

 س... :)

doste azizam :)

پلیز دو نات نور چنج...یو آر سوپر کوبی یتا ...

وی ویل میت سون ...

یور پولیش فرند ، الف...

تمام راه چهره ب و لبخند تلخ الف جلوی چشمهام بود...

به این فکر می کردم که

الف و ب و ر، بامن درست مثل اعضای خانواده شون رفتار کردند...

اینکه چقدر بهم لطف و محبت داشتند...

مهربونی شون، صداقت شون، دوستی واقعی شون ، لبخند هاشون، چشچ گفتن های ب وقتی که وارد کتابخونه میشدم اینکه همیشه خدا میومدند به استقبالم و بغلم می کردند، خونه پر از کتاب شون و محبت بی دریغ شون...هیچ وقت از یادم پاک نمی شه...

خدایا مرسی که من رو با آدم ها ی خوب بیشتری توی دنیا آشنا کردی...

امیدوارم دوباره ببینم تون...

به امید دیدار...

در ستایش زنجموره.......
ما را در سایت در ستایش زنجموره.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 175 تاريخ : چهارشنبه 27 تير 1397 ساعت: 14:45