۲۱۶۲

ساخت وبلاگ

امکانات وب

عصر پیرمردی که تو سفر هفته پیشم به  جاده مورد علاقم یک اتاق از  خونه روستایی شون از خودش و همسرش که پیرزنی ساکت و مهربون بود اجاره کردم، تماس گرفت...می‌گفت یکی از کتابهات رو جا گذاشتی گفتم بله ...جا گذاشتم...

گفت ننه میگه سبب خیر ه که دوباره برگرده پیش ما مهمون بشه...گفت با خودمون آوردیم شهر...می خندید...

چقدر این مردم ساده دل و مهربونند...

از حال ننه پرسیدم و قصدشون برای دکتر اومدن...

چون قرار بود برای کلیه هاش بیان تهران ...

ننه، به همسر پیرمرد می گفتند که واقعا بهم محبت کرد توی اون سفر...با اینکه تقریبا نمی تونست فارسی حرف بزنه...

آقای ش می‌گفت ننه دیگه راضی نمیشه بیاد تهران و دلخور بود...

بخاطر مشکل زمینهاشون زنگ زده بود و سؤال داشت و سعی کردم هرچه می دونم به زبان ساده بگم...

تقریبا سه بار توضیح دادم و دست آخر قرار شد فردا دخترش مجددا تماس بگیره و برای اون هم توضیح بدم...

سفر عجیبی بود اون سفر...

از تهران به سمنان و بعد به قزوین و بعد هم غیر ارادی تر شد...

و بعد سر از جاده مورد علاقم  و جنگلهاش درآوردم و در نهایت بسمت فومن و روستای فوشه و قلعه رود خان ختم شد...

روز آخر تو روستای قلعه رود خان در حین بالا کشیدن سخت خودم از نهصد و پنجاه پله تو اون مسیر جنگلی،کوهستانی مه آلود فقط متوجه یک نکته بودم...

اعجاب درخت‌هایی که تو اعماق جنگل می دیدم...حتی یکی دوبار پام لغزید و زمین خوردم اما ارزش داشت واقعا...درخت‌های عجیبی بودند...

پیچ و تاب شون، اصالتشون...تنه ها...تنه ها خیلی عجیب بودند...خیلی درگیرشون شدم...

قلعه رود خان و درواقع مسیر قلعه، یکی از عجیب‌ترین جاهایی بود که سفر کردم...

خود قلعه هم واقعا تحسین برانگیز بود...تا بیست ثانیه آخر  و حتی بعد از پیچ نهایی، بر فراز مسیر جنگلی، همچنان محصور بود و بطور هوشمندانه ای موقعیت رزمی خودش رو حفظ کرده بود...

قلعه خیلی قدیمی  بود و در مه غلیظی فرو رفته بود و پله هاش بسمت آب انبار و بناهاش بسختی دیده میشدند...

مجموعا چهار ساعت بالا رفتن و پایین اومدن از مسیر جنگلی،کوهستانی و بررسی خود قلعه طول کشید ...وقتی پایین میومدم تقریبا خیس شده بودم از بس مه تو تمام ابعاد تنم فرو رفته بود...

اونطور که بررسی کردم قدمت این قلعه رو به دوران سلجوقیان و حتی اوایل اسلام هم تخمین زدند اما ظاهراً همچنان تحقیقات باستان شناسی اونجا در دستور کار ه...

استان گیلان، استان چیزهای جدید و اعجاب انگیز ه...

قلمرو مسحور کننده ی زیبایی ها...

سفر به این روستا برام اگر که بیست دقیقه اولش رو که بیشتر توریستی شده بود و گذر از شلوغی ها بود نادیده بگیرم، دوست داشتنی بود...هرچند در همون بیست دقیقه هم رودخونه و  آبشارهای زیبایی دیدم...

این روستا رو حوالی فومن و بعد از روستای مودگان و فوشه میشه پیداکرد...البته بنظر من بخشی از زیبایی ش بخاطر زمان هم بود...

پاییز واقعا فصل زیبایی هاست‌‌‌...

در ستایش زنجموره.......
ما را در سایت در ستایش زنجموره.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 151 تاريخ : چهارشنبه 15 آبان 1398 ساعت: 15:51