امروز خون زیادی رو از دست دادم...
تقریبا سی دقیقه ای می شه که رگه های مغزم مبهم و گیج شدند...
اعصابم جریحه دار شده و احساس می کنم که سالهاست چشم روی هم نگذاشتم...
بهت گفته بودم س...
همون روز گفتم...
گفته بودم...
در ستایش زنجموره.......برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 143