435

ساخت وبلاگ

امکانات وب

سردردم به حدی رسید که ناگزیر شدم روزه م رو بشکنم با ی قرص قوی و کمی آب که عین زهر بود انگار...

وقتی قرص رفت پایین حالت تهوع شدید گرفتم و تا نوک انگشتهام یخ زد مجبوری کمی غذا خوردم...میگم مجبوری چون گرسنه نبودم...قند خونم افتاده بود و پنج دقیقه ای بهتر شدم...

ماه رمضان و روزه داری رو دوست دارم حالت خلسه بهم میده اما اگر حالم بد شه و نشکنم تا دوروز میفتم...

تپش قلب و اضطرابم دو سه روزه بیشتر شده از وقتی ز تو اداره اون حرفها رو بهم زد...

دیشب ناگزیر ی پرانول خوردم اما سحری باز اضطراب داشتم الان قلبم داره از سینه درمیاد...

کوبشش رو توی تمام بدنم حس می کنم...

خدایا همه گرفتارها رو نجات بده و همه بیمارها رو شفا...

خدایا این اضطراب های من رو هم آروم کن...

سه شب پیش گل گاو زبان دم کردم انگار آرومم کرد...باید دوباره دم کنم...

اما همه مقطعی اند...

این تپش قلب آخر سر من رو میکشه...با اضطرابم ربط مستقیم داره.شاید واقعا ی دکتر برم...

خیلی شدید شدن...

+ نوشته شده در  چهارشنبه دهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 17:32  توسط آهو  | 
در ستایش زنجموره.......
ما را در سایت در ستایش زنجموره.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 152 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 6:24