469

ساخت وبلاگ

امکانات وب

انگار با پتک زده باشند به سرم...

دستام میلرزه و تپش قلبم شدیدتر شده...

تکان دهنده بود برام...

اما انگار لازم بود....

لازم بود...

لازم بود...لازم بود برای اینکه بخودم بیام...

انگار خدایی بود...

انگار خدا بالاخره دلش به حالم به درد اومد ...

واقعا استنباطم ازین جریان همین ه...

تو حال خودم نیستم...

انگار تازه بیدار شدم...بعد از...

چقدر تلخ ه حقیقت...

مثل زهر...

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۶ساعت 18:45  توسط آهو  | 
در ستایش زنجموره.......
ما را در سایت در ستایش زنجموره.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanjamooreo بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 23:12